آن چه روشن است قاتلين  حضرت  امير مومنان علي عليه السلام  گروه خوارج بودند و ابن ملجم نيز به نمايندگي از اين گروه و  تفکرانحرافي  به اين جنايت تاريخي دست يازيد ، فلذا  يکي از اعمال مستحبي اولين شب احياء ماه رمضان  ، گفتن صد مرتبه ذکر? اللهم العن قَتَله امير المومنين عليه السلام ? است تا بدين وسيله از گروه خوارج  اعلام تبري و انزجار شود . حال  در کنار اين عمل  مستحبي  چه خوب است که درباره گروه انحرافي خوارج نيز تاملي داشته باشيم و با ويژه گي هاي اخلاقي  وفکري آنان آشنا بشويم.


 برخوردهاي شگفت انگيز گروه خوارج با  اميرمومنان که در کتب تاريخي گزارش شده است هر انسان منصفي را به تامل وا مي دارد وعمق مظلوميت امام اول شيعيان را به خوبي نشان مي دهد و در عين حال عبرت و تجربه هاي ارزشمندي را در اختيارما مسلمانان امروز قرار مي دهد.


مورخان نوشتند آنها  وارد مسجد کوفه مي‌شدند و در سخنراني‌ها و خطبه‌هاي آن حضرت اختلال به وجود مي‌آوردند و چون با برخوردهاي منطقي، مستدل و متين امام علي(ع) مواجه مي‌گشتند بيشتر عصباني مي‌شدند و شروع به ناسزاگوئي و فحاشي مي‌کردند و مي‌گفتند:? قاتله ‌الله کافراً ما أفقهه ?  خدا او را در حالي که کافر است بکشد چقدر عالم و فقيهِ حاضر جوابي است! (وسائل الشيعه،ج2، ص106.) آنها در مسجد حاضر مي‌شدند؛ اما به آن حضرت اقتدا نمي‌کردند چون او را به خيال خود کافر مي‌پنداشتند و در مقابلِ آن حضرت مسجد ومحراب ضرار بر پا مي کردند.


روزي حضرت درحال نماز بود يکي از خوارج به نام ? ابن الکوّاء ? وارد شد و با صداي بلند آيه 69 از سوره زمر را خواند: ? و لقد أوحي اليک و الي الذين من قبلک لئن اشرکت ليحبطنّ عملک و لتن من الخاسرين.? ( بحارالانوار،ج41،ص48. )


او مي‌خواست با اين آيه به حضرت طعنه زده و بگويد:‌اي علي! اگرچه سابقه تو روشن است و پيامبر تو را برادر خود خوانده و تو اول کسي هستي که به او ايمان آوردي و در ليله‌ المبيت به جاي او خوابيدي و ايثار کردي؛ اما اين را بدان که ?ملاک، حال فعلي افراد است! ? تو اکنون کافر شدي و اعمال گذشته ات را به هدر دادي.


حماقت، جهالت و کله شقي خوارج  سبب شد که در نهايت آنها امام نخست شيعيان را در محراب نماز و مسجد به شهادت رساندند. فضا را به قدري مسموم و آلوده ساخته بودند که وقتي اين خبر در ميان مردم انتشار يافت اغلب تعجب کرده و از هم مي‌پرسيدند و مي‌گفتند: مگر علي هم نماز مي‌خواند که در محراب به قتل رسيده باشد؟


  آيت‌الله مطهري بعد از نقل اين ماجراي تلخ مي‌نويسد:


  ? واي به حال جامعه مسلمين از آن وقت که گروهي خشکه مقدس، يک دنده جاهل بي‌خبر، پا را به يک کفش کنند و به جان اين و آن بيفتند! چه قدرتي مي‌تواند در مقابل اين مارهاي افسون ناپذير ايستادگي کند؟ کدام روح قوي و نيرومند است که در مقابل اين قيافه‌هاي زهد و تقوا تکان نخورد؟ جمعيتي که پيشانيشان از کثرت عبادت پينه بسته، مردمي مسلکي و ديني اما در عين حال سدّ راه اسلام، مردمي که خودشان خيال مي‌کنند به نفع اسلام کارمي‌کنند اما درحقيقت دشمن واقعي اسلامند ?(جاذبه و دافعه علي،ص150)


شهيد مطهري که  خود  گرفتار اين جور آدم‌هاي نامتعادل بود در جاي ديگر در توصيف آنان مي‌نويسد:


? اگر بخواهيد بفهميد جمود با دنياي اسلام چه کرده است همين موضوع را درنظر بگيريد که علي بن ابي طالب را چه کشت؟. اگر بگوييم علي را چي کشت بايد بگوييم: جمود، خشک مغزي، خشکه مقدسي. همين‌هايي که آمده بودند علي را بکشند از سر شب تا صبح عبادت مي‌کردند. واقعاً خيلي تاثر آور است! علي به جهالت و ناداني اينها ترحّم مي‌کرد. تا آخر هم حقوق اينها را از بيت المال مي‌داد و به اينها آزادي فکري مي‌داد؛ اما بالاخره آنها توطئه چيدند حضرت را به شهادت رساندند.


 ابن ابي الحديد مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد بفهميد که جمود و جهالت چيست؟ به اين نکته توجه کنيد که اينها وقتي قرار گذاشتند اين کار را بکنند مخصوصاً شب نوزدهم رمضان (اولين شب قدر) را انتخاب کردند. گفتند ما مي‌خواهيم خدا را عبادت بکنيم و چون مي‌خواهيم امر خيري را انجام بدهيم پس بهتر اين است اين کار را در يکي از شب‌هاي عزيز قرار بدهيم که اجر بيشتري ببريم.? ( اسلام و مقتضيات زمان،ج1،ص68.)


آن شهيد  در توصيف بعضي از شاخصه‌هاي خوارج، تعبيرات و جملات دقيق و ظريفي دارد که امروز لازم است در آن  دقت و تامل بيشتري بکنيم. او مي‌نويسد:


? اينها مردم تنگ نظر و کوته ديد بودند. در افقي بسيار پست فکر مي‌کردند. اسلام و مسلماني را در چهار ديواري انديشه‌هاي محدود خود محصور کرده بودند. مانند همه کوته نظران ديگر، مدعي بودند که همه بد مي‌فهمند و يا اصلا نمي‌فهمند و همگان راه خطا مي‌روند و همه جهنمي هستند. اين گونه کوته نظران، اول کاري که مي‌کنند اين است که تنگ نظري خود را به صورت يک عقيده ديني در مي‌آورند. رحمت خدا را محدود مي‌کنند. خداوند را همواره بر کرسي غضب مي‌نشانند و منتظر اين که از بنده‌اش لغزشي پيدا شود و به عذاب ابد کشيده شود. اينها چون جاهل بودند، تنگ نظر بودند و چون تنگ نظر بودند زود تکفير و تفسيق مي‌کردند تا آنجا که اسلام و مسلماني را منحصر به خود مي‌دانستند. ? ( جاذبه ودافعه امام علي،ص  158)


ايشان  در جاي ديگر مي‌نويسد:


? تقواي ظاهري خوارج طوري بود که هر مومن نافذالايماني را به ترديد وا مي‌داشت جوّي تاريک و مبهم و فضايي پراز شک و دودلي به وجود آمده بود. آنان دوازده هزار نفر بودند که از سجده زياد، پيشاني شان و سرزانوهايشان پينه بسته بود. زاهدانه مي‌خوردند و زاهدانه مي‌پوشيدند و زاهدانه زندگي مي‌کردند. زبانشان همواره به ذکر خدا جاري بود، اما روح اسلام را نمي‌شناختند و وثاقت اسلامي نداشتند. همه کسري‌ها را با فشار بر روي رکوع و سجود مي‌خواستند جبران کنند. تنگ نظر، ظاهر پرست، جاهل و جامد بودند و سدّي بزرگ در برابر اسلام. علي عليه السلام مي‌فرمايد: تنها من بودم چشم اين فتنه را در آوردم. احدي غير از من جرات بر چنين اقدامي نداشت و هنگامي دست به چنين اقدامي زدم که موج تاريکي و شبهه ناکي آن بالا گرفته، هاري آن فزوني يافته بود. اين من بودم که خطر بزرگي را که از ناحيه اين خشکه مقدسان متوجه شده بود، درک کردم. پيشاني‌هاي پينه بسته اينها و جامه‌هاي زاهدانه و زبان‌هاي دائم الذکرشان نتوانست چشم بصيرت مرا کور کند. من بودم که دانستم اگر اينها پا بگيرند چنان اسلام را به جمود و تقشّر و تحجّر و ظاهر گرائي خواهند کشاند که ديگر کمر اسلام راست نشود.?( سيري در نهج البلاغه.ص 186-185.)


مطهري  که خود  در نهايت  مورد ترور و قرباني  خوارج مسلکان وقت ( گروه فرقان ) قرار گرفت در اين خصوص بيان صريح ‌تري دارد و مي‌نويسد:


 ? خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيت، بيشتر از اين ناحيه است که ابزار و آلت دست زيرک‌ها قرار مي‌گيرند و سدّ راه مصالح عاليه اسلامي واقع مي‌شوند. هميشه منافقان بي‌دين، مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامي برمي انگيزند. اينها شمشيري مي‌گردند دردست آنها و تيري درکمان ? (جاذبه و دافعه امام علي(ع)،ص151. ) ? اينها اگر چه با مرور زمان ، خودشان منقرض شدند و رفتند ولي روح تفکر و مذهبشان کم و بيش در ميان بعضي افراد و طبقات همچنان زنده و باقي است. ? ( همان، ص 158 )


   مطهري مي خواهد بگويد : خوارج هزارو چهارصد سال پيش منقرض شدند و رفتند تو  خوارج زمان خودت را بشناس و ببين چه کساني امروز گرفتار همان تفکرات و رفتار ،  کردار و گفتارهاي انحرافي هستد و جامعه را به تاريکي و ظلمت سوق مي دهند؟  بعد مانند علي بن ابيطالب  باش! و چشم فتنه را دربياور! پس تنها اعلان  انزجارلفظي آن هم فقط دريکي  از  شب هاي   احيا کافي نيست ، اين تنها يک تلنگر است تا ما را به تفکر ، تامل ، تحرک و عمل  وا دارد تا  جامعه از گزند و آسيب خوارج مسلکان در امان بماند.


امسال  شب هاي احياء ،  مقارن با پنجم خرداد ، سالروز ترور آيت الله هاشمي رفسنجاني توسط گروه انحرافي فرقان در سال 1358 شده است ، چنان که  پيش آن خود شهيد مطهري را  همين گروه خوارج مسلک  ترور کرد و به شهادت رسانيد ومتاسفانه  ما امروز بعد از چهل سال شاهد رسوبات فکري خوارج مسلکان فرقاني در بعضي افراد و گروه ها هستيم و هنوز هم فرق شکافتن ها به شکل و شمايل ديگرادامه دارد.


يادداشتي از: عبدالرحيم اباذري


    منبع:     https://www.jamaran.ir